قدم های اهنی
به نام خدا
سلام پسر خوشگلم
این ماه اسباب کشی داشتیم و خرید و فروش خونه و جابجایی کلی در گیرمون کرده بود
طوری که تاریخ ها از دستم خارج شده بود.
توی این مدت خونه مامان جون و بابا جون حسابی و خوش میگذروندی و بدون من مدت ها اونجا برای خودت بازی میکردی و حسابی همکاری کردی که زودتر کارها پیش بره.
تقریبا یک ماه پیش بود که شروع کردی به بر داشتن یک قدم اما راه نمیرفتی و بعد بر داشتن اولین قدم می نشستی
اما روز اسباب کشی که 23/2/94 بود 6-7 قدم برداشتی
کلی ذوق زده شده بودم ، خوشحال بودم
میگفتم پسرم دیده من کار دارم گفته اینجوری نمیشه باید رو پای خودم بایستم
خیلی قشنگ راه میری مثل آدم آهنی
به هر حال
این ماه هم گذشت و 13 ماهت تموم شد
حالا هر روز تعداد قدم هات افزایش پیدا میکنه
با گام هایی حساب شده و آهنی.
پسرم قدم هایت استوار
23/2/94