حسام کوچولوحسام کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 19 روز سن داره

دل نوشته های یک مادر........

اولین مسافرت با تو

1393/6/23 10:52
نویسنده : نفیسه
1,061 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

سلام پسر قشنگم

اولین مسافرتی که رفتی به سمت شمال کشور بود

خیلی خوب بود و خیلی خوش گذشت رفتار شما و اخلاقت بهتر از خونه بود اما خیلی تو ماشین دوام نمیاوردی .ما رو مجبور میکردی کنار جاده نگه داریم و تو رو پیاده کنیم.تو مسافرت هم خوب خوابیدی و هم خوب خوردی.

واما نگاهی کلی

در تاریخ13/6/93 به سمت بجنورد حرکت کردیم که چون شب بود شما خواب بودی و شب رو خونه عمه مهری خوابیدیم وصبح به سمت شمال حرکت کردیم.که شما هم همکاری لازم رو با ما انجام دادی.ناهار رو در علی آباد (هتل کانیار )خوردیم .ناهار شما رو هم دادم بعد بازی با شماو استراحت به سمت ساری حرکت کردیم که تا ساری  خواب بودی .شب رو هم ساری خونه عموخوابیدیم

R

و اما حرکتمون به کیاشهر خیلی اذیت کردی و در طول راه خیلی نگه داشتیم

تا بالاخره رسیدیم و فردا اون روز رفتیم  

پل چوبی،

دریا  ،

 

بعداز ظهرم صاحل چمخاله رفتیم که خیلی قشنگ بود .

فردا صبح اون روز هم به سمت ماسوله حرکت کردیم.گرما و ازدهام جمعیت مارو خیلی اذیت کرد مخصوصا شمارو ،در کل با ماسوله حال نکردم.

 

برگشتنا انقدر اذیت کردی که بابا شما رو تو رشت برد دکتر ،که آقا دکتر یک قطره برای بی قراری هات داد که عالی بود بعد از خوردن قطره از رشت تا خود رامسر خواب بودی.

شب رو هم تو چابکسر اتاق گرفتیم و خوابیدیم .همه چیز عالی بود صبح اون روز رو هم رفتیم بازار و بعد از ظهرم رفتیم تله کابین رامسر و درکل مسیر ساکت وآروم بودی.تو جنگل هم  مارو از بانوج کردنت بی نصیب نزاشتی.و با روفرشی تابت میدادیم.

وروز پایانی هم یک سر به موزه کاخ شاه زدیم .

به سمت ساری حرکت کردیم که در طول مسیر خیلی اذیت کردی .شب رو ساری بودیم و فردا شب اون روز به سمت مشهد حرکت کردیم این بار بابا جون شب حرکت کرد که شما در کل مسیر خواب باشی و اذیت نکنی و صبح جمعه هم خونه خودمون بودیم..

در کل همه چیز با همه سختی ها شیرین بود به یادماندنی.

و اینم شما

 

           

                               23/6/93

پسندها (2)

نظرات (6)

مامان علی
25 شهریور 93 15:00
بخ به. خوش بگذره....الهی چه بزرگ شده..ماشالله راستی دکتر چه قطره ای بهش داد اسمشو بگو؟؟؟
نفیسه
پاسخ
عزیزم ویتامین بود اگه علی خیلی اذیتت میکنه باید تحمل کنی بعد از 4 ماه خوب میشه نمیشه هر قطره ای رو بدی به بچه منم از سن 2-4 ماه دیونه شده بودم صبوری کن عزیزم
fatima
29 شهریور 93 11:20
سلام عزیزم کوچولوی خیلی نازی داری به من حتما سر بزن منتظر حضور گرمت هستم نظر یادت نره.... منتظرما.....
فری مامان
1 مهر 93 18:23
سلام عزیزای من سفر حوش گذشت؟همیشه به سفر
نفیسه
پاسخ
سلام.ممنون عزیزم با وجود پسرم؟؟؟چی بگم والا
شیمـا مـامـی رادیـن
5 مهر 93 13:08
عزیزممممممم ماشالا چقدر بزرگ شده پسملی نازمون خدا حفظش کنه ایشالا همیشه سالم و سلامت باشه
نفیسه
پاسخ
ممنون عزیزم کی عکس رادین جون رو بزاری ما ببینیم..........
مامی فاطمه
9 مهر 93 8:34
سلام مامان عزیز خدا فرزند دلبندتو برات حفظ کنه عزیزم خواستم یک سایت مادرانه بهت معرفی کنم که علاوه بر امکاناتی که داره میتونی درقرعه کشی ماهانه هم شرکت کنی وبرنده ی تبلت پلاک طلای مادر کارت هدیه وپکیج بشی یاباگذاشتن عکس فرزندت جایزه بگیری اونجا پزشکای حاذقی هم هست که میتونی ازشون مشاوره بگیری من اونجابه اسم مامی فاطمه جون عضوم خوشحال میشم شمامادر عزیزهم به جمع مابپیوندی دوست داشتی بیای از آدرس زیر بیا منتظرتم خانم خانما امتحانش که ضرر نداره هزینه هم نداره تازه باگذاشتن چندتا پست وعکس امتیازتا بالا ببری به سه نفراول سایت بدون قرعه کشی پلاک طلا میدن امیدوارم این ماه برنده شماباشید http://www.madarclub.com/fa/apply/mamanefati
عاطی مامان آوینا
30 مهر 93 14:22
عزیزم همیشه به سفر.ایشاالله همیشه خانواده کوچیک سه نفرتون گرم و شاد باشه.با بچه کوچولو یه کمی مسافرت سخته خب طبیعیه اما واقعا اولین سفر خیلی خاطره انگیزه.پسر طلا رو از طرف من ببوس نفیسه جون
نفیسه
پاسخ
سلام اره واقعا خاطره انگیزه .چشم حتمااااا