اولین مسافرت با تو
به نام خدا
سلام پسر قشنگم
اولین مسافرتی که رفتی به سمت شمال کشور بود
خیلی خوب بود و خیلی خوش گذشت رفتار شما و اخلاقت بهتر از خونه بود اما خیلی تو ماشین دوام نمیاوردی .ما رو مجبور میکردی کنار جاده نگه داریم و تو رو پیاده کنیم.تو مسافرت هم خوب خوابیدی و هم خوب خوردی.
واما نگاهی کلی
در تاریخ13/6/93 به سمت بجنورد حرکت کردیم که چون شب بود شما خواب بودی و شب رو خونه عمه مهری خوابیدیم وصبح به سمت شمال حرکت کردیم.که شما هم همکاری لازم رو با ما انجام دادی.ناهار رو در علی آباد (هتل کانیار )خوردیم .ناهار شما رو هم دادم بعد بازی با شماو استراحت به سمت ساری حرکت کردیم که تا ساری خواب بودی .شب رو هم ساری خونه عموخوابیدیم
R
و اما حرکتمون به کیاشهر خیلی اذیت کردی و در طول راه خیلی نگه داشتیم
تا بالاخره رسیدیم و فردا اون روز رفتیم
پل چوبی،
دریا ،
بعداز ظهرم صاحل چمخاله رفتیم که خیلی قشنگ بود .
فردا صبح اون روز هم به سمت ماسوله حرکت کردیم.گرما و ازدهام جمعیت مارو خیلی اذیت کرد مخصوصا شمارو ،در کل با ماسوله حال نکردم.
برگشتنا انقدر اذیت کردی که بابا شما رو تو رشت برد دکتر ،که آقا دکتر یک قطره برای بی قراری هات داد که عالی بود بعد از خوردن قطره از رشت تا خود رامسر خواب بودی.
شب رو هم تو چابکسر اتاق گرفتیم و خوابیدیم .همه چیز عالی بود صبح اون روز رو هم رفتیم بازار و بعد از ظهرم رفتیم تله کابین رامسر و درکل مسیر ساکت وآروم بودی.تو جنگل هم مارو از بانوج کردنت بی نصیب نزاشتی.و با روفرشی تابت میدادیم.
وروز پایانی هم یک سر به موزه کاخ شاه زدیم .
به سمت ساری حرکت کردیم که در طول مسیر خیلی اذیت کردی .شب رو ساری بودیم و فردا شب اون روز به سمت مشهد حرکت کردیم این بار بابا جون شب حرکت کرد که شما در کل مسیر خواب باشی و اذیت نکنی و صبح جمعه هم خونه خودمون بودیم..
در کل همه چیز با همه سختی ها شیرین بود به یادماندنی.
و اینم شما
23/6/93