حسام کوچولوحسام کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 23 روز سن داره

دل نوشته های یک مادر........

اولین ارتباط شما با بابایی

1392/7/20 14:47
نویسنده : نفیسه
260 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خالق زیبایی

سلام جیگرم دلم برات خیلی تنگ شده دوست دارم زودتر تو آغوشم بگیرمت

عزیز دلم پنجشنبه رفتیم کلات خونه عمو مصطفی آخه دلم خیلی گرفته بود داشتم خفه میشدم آخه نمیتونم

زیاد راه برم برای همین بیشتر تو خونم حالا یا میرم مهمونی یا خونه مامان جونم

به هر حال همش خونست دیگه

 دلم طبیعت میخاست هوا آزاد میخواست برای همین راهی کلات شدیم خیلی بهمون خوش گذشت

شب اونجا خوابیدیم اما چون جامون عوض شده بود من و بابایی خوابمون نمیبرد شما هم که چون تو راه اذیت

شده بودی خیلی تکون میخوردی منم به بابایی پیشنهاد دادم که سرش رو بزار رو شکمم شاید متوجه بشه !

وقتی بابا جون سرش رو گذاشت گفت داره تکون میخوره میفهمم !!

 اشک تو چشمای بابایی حلقه زد آخه اولین ارتباط بین شما دو تا بود مثل اینکه تازه

الان فهمیده که بابا شده

آخه دیگه بیشتر از پیش مراقب منه  .

جمعه هم با عمو مصطفی و خاله سمانه(دوستانم) والبته نی نی کوچولوشون یزدان خان رفتیم یکم گشتیم

وناهار خوردیم و بعد از ظهرم برگشتیم سمت مشهد

خیلی عالی بود همه چی عالی بود جز اینکه خاله سمانه خیلی اذیت شد آخه نمیزاشت من هیچ کاری بکنم

و از اون ورم یزدان همش اذیتش میکرد و خاله سمانه بدون اعتراض و عاشقانه بهش میرسید

یزدان کوچولو الان ٨  ماهشه و اختلاف سنیش باشما احتمالا یک سال و سه ماه میشه امیدوارم در آینده

دوستای خوبی برای هم باشین

خوب جیگرم فعلا خداحافظ تا مطلبی دیگر

 

                                                             ٢٠/٧/٩٢

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

الناز
21 مهر 92 20:11
نفیسه جون خوب کردی عزیزم برای روحیتم خیلی خوبه...یغضم گرفت وقتی گفتی اشک تو چشم بابای نی نی جم شد دلم یه جوری شد....خدا انشالله صحیح و سالم تحویلتون بده و سه تایی خوشبخت باشین کنارهم



مرسی عزیزم امیدوارم خیلی زود برای تو هم این روزا بیاد عکسامم دیدی؟؟ همونی بودم که فکر میکردی؟؟
شیما
22 مهر 92 12:56
نفیسه جون ایشالا که همیشه خوش باشید


مرسی عزیزم شما هم
ارام
23 مهر 92 8:28
مبارک بابای نی نی باشه این حس قشنگ
انشاا... نی نیت به سلامتی بیاد بغلت


مرسی عزیزم ایشاا...
مامان سعیده
23 مهر 92 11:05
یعنی منم تا چند روز دیگه می تونم حرکتشو حس کنم ؟؟؟
از فکرش هم دلم غنج میره


امیدوارم تو آخه بعضیا اینجورین