اولین تب اولین بیماری
به نام شفا دهنده مخلوقات
سلام پسر نازم
با اولین برف امسال یا اولین برف زندگی شما اولین ویروس هم امد
دیشب تب داشتی خیلی شدید نبود
اما صبح ساعت 8:30 رفتیم دکتر
خانم دکتر تشخیص ویروس روزلا رو برای شما دادن
که قرار 3 روز تب کنی و بعدشم بدنت بریزه بیرون
امروز که اولین روز بود خیلی بی حال بودی و بزور می خندیدی
همش دوست داری بغلم باشی و منم دیوانه وار بغلت میکنم
حتی وقتی که خوابی پیشت دراز میشم
راستی امشب باز با گریه هات اشکم رو در آوردی
بعدشم با هم خوابیدیم
14/8/93
امروز از صبح با هم رفتیم خونه مامانی
بازم بهانه میگرفتی وتبت صبح قطع شد اما از 2ظهر تا شب هم چنان تب داشتی و تا 5 بعد از ظهر همچنان بهانه میگرفتی چشمام داشت از خستگی در میومد که 5 تا 7 با هم خوابیدیم
با گریه و بهانه بیدار شدی مجبور شدیم ببریمت بیرون اما چون هوا سرد بود رفتیم پاساژ
اونجا که رسیدیم تبت قطع شد و حالتم خوب خوب
اما برگشتنا تا خونه گریه کردی وتا صبح نخوابیدی همش تب تب
پا شویت کردیم بازت گذاشتیم تابت دادیم
تا بالاخره صبح شد.
امروز هم که جمعه هست تا الان که خیلی ناراحتی ببینم تا شب چی میشی الان روز سوم خدا کنه که دیگه تبت قطع بشه
16/8/93
خوب عزیزم امروز شنبه و پایان روزلا
روز جمعه تب نکردی ولی تا بعد از ظهر بی حال بودی و شب هم برامون از اون خنده های همیشگیت سر میدادی
امروزم که شنبه هست دیگه تب نداری و بدنت مثل کهیر ریخته بیرون
ولی دیگه خوب خوب شدی
پایان سه روز با روزلا 17/8/93