تولدت مبارک
به نام افریننده هستی
سلام پسر نازنینم
سال پیش مثل امروز:
از ساعت 1بامداد تا 5 صبح دائم گریه میکرمو دعا
استرس داشتم
قرار بود خانه دونفره مان سه نفره شود
قرار بود جز نام دختر و همسر نام مادر هم برای من باشد
و تمام این ها اضطرابم را بیش تر میکرد
ساعت5 بامداد
راهی بیمارستان شدم
شور وشوق عجیبی داشتم,هوا هم بهاری مست کننده بود و این عوامل بر اشتیاق و هیجانم می افزاد
کم کم بعد روند مراحل بیمارستان راهی اتاق عمل شدم ساعت 7:30 بیهوش شدم
وقتی به هوش امده بودم به دنبال تو میگشتم.
دیدمت
صورت سفید, لبان قرمز ورم کرده,چشمانی پف آلود داشتی
و
از آن روز نام من مادرشد.
یک سال گذشت:
برای خودت مردی شدی
بلند قامت شده ای,می ایستی,وسایل دلخواهت را بر می داری,دارای 5 دندان شده ای,می توانی غذایت را
داخل دهانت ببری و کلی کار های جالب دیگر که مرا از خود بی خود میکند.
شیر مردم:
بهار را دوست دارم چون امدن تورا به من خبر میدهد
بها را دوست دارم چون بوی آمدنت را زنده میکند
بهار را دوست دارم
چون با امدن بهار و تولد تو زندگیمان بهاری شد
پسرم عمر دوباره من تولدت مبارک
23/1/94