از دنیا اومدنت تا 11روزگی
به نام خداوندبخشنده سلام پسر قشنگم باتو روزها مثل باد میگذره اما خیلی قشنگ و شیرین تا 7 روزگیت بیرون نرفتم الان که فکر میکنم میبینم چطوری طاقت آوردم آخه اگه یک روز بیرون نرم دق میکنم . اما باتو شب و روزم رو فراموش کردم چه برسه به ایام هفته واما روز اول رو باهم در بیمارستان گذروندیم . و از روز دوم تا 10 روزگیت خونه مامان جون بودیم. هرروز مهمون ها میومدن که شما رو ببینن . روز پنجم هم (بابا,مامان جون,باباجون و عزیز جون)برای ختنه بردنت . البته شما اذیت نکردی و مثل یک مرد طاقت آوردی و من برای ختنه اصلا اذیت نشدم البته چون مامانم کنارم بود فقط هر بار...
نویسنده :
نفیسه
15:16